Monday, February 2, 2009

روز اول

باز هم میهمانیهای بی زمان و مکان کورونا
جسمی که به زحمت چند روح را در خود جای داده
چه کششی
بلکه هم شیدایی یا در آن مایه ها
می پز ، می چش ، می کش ، می رقص ، می بوس
اما زن است و نرم، شیر گرم ، شیر ولرم ،
از جنس گوشت متوسط پز
عزیز جان که باشد این شیر میریزد
از روی لب و لوچه رد می شود
از روی روحها رد می شود
و کورونا دوست دارد این مخلوط جسم و روح و شیررا
یادش می آید که همه خونها را خشکاند
چه خوب بود این کار! حتما" کار درستی بود که حالا یادش هم نمی افتد که خونی قرمزی در کار نیست
معرکه است حتا
این را که ارزانی کرد؟
شاید پنج قدم به سوی رستگاری
شاید هم کریسمس گذشته جرج مایکل
"چیزی از این دست بود"
کورونا فکر کرد

2 comments:

Shine said...

کورونا زود تر از این ها باید فکر کردن هایش را به میهمانی های بی زمان و بی مکان می آورد
هنوز هم دیر نیست
میهمانی ها و شیر های از جنس گوشت متوسط پز را همه دوست دارند

Shine said...

Check out my super frog !