سرت به كار خودت باشد
سرت با تنت يكجا باشد
سرت مى رود
تنت تنها مى شود
سرت گم مى شود ...
مرد سياه سياه است
تنش سياه مات، سايه اش شفاف
پشتش پر از سفيد
تنش آهسته شفاف مى شود
شفاف تر از سايه اش تا حل مى شوند در سفيد ..
سرت سفيد است
دستهاى مرد سياه
سرت مات است
دستهاى مرد شفاف
دستها فاصله بين كدر و شفاف را طى مى كنند
دستها آب مى شوند و از كنار گردنت روى بينهايت فقدان تنت مى ريزند
تنت گم شده و سرت هاج و واج
مى خواهد به كار خودت باشد
مى خواهد روى تنت باشد
مى خواهد ديگر گم نشود
Feb 2014
Nas
No comments:
Post a Comment