Wednesday, December 9, 2009

شعر پاتریوتیک من

وطنم را دوست ندارم

درختان و رودخانه‌ها و دریاها یش را دوست دارم

مردمش را دوست ندارم

چال روی لپ‌هایشان را وقتی‌ که می‌‌خندند و بوی پلو خورش پیچیده در روزگارشان را دوست دارم

وقتی‌ که ماهی‌‌ها توی تورها پهلو می‌‌زنند تا پوست آینه کاریشان یک لحظه در هوا برقی بزند که بتوانید بدون اینکه تصورش را کرده باشید در یک لحظه ناب، مرز بین روز و شب، فلس و ستاره را گم کنید

وطنم زیر پایم نمی‌‌تپد دیگر

ساکت است، سکوتی از عمق تاریخ

می‌ گویم می‌‌بینم می‌‌شنوم که تاریخ رگ‌هایم را گرم می‌‌کند

وطنم چاق و خوش اشتها می‌‌بلعد آن‌ مردم را با چال گونه هایشان، بوی نانها و خورش‌ها اما می‌‌ماند و می‌‌پیچد در تاریخ و یک صدای دوری خیال همه مان را راحت می‌‌کند: "این مایع قرمز که در کوچه‌هایش جاریست خون نیست، شراب ناب شیراز است"

دوستش ندارم

خدایم را از سر لج و لجبازی لای جنگلهای طاسش قا یم کرده و چکمه‌های گلی برادران سربازم را - که قرن‌ها استعاره‌ام ، شیره جانم، آب چشمم بودند- توی صورتم می‌‌کوبد

نور چراغ خانه شوهرم را در خانه‌های زشت خودش به قیمتهای کلان تقسیم کرده، ملا‌هایش میروند روغن تن مردم را میفروشند، مزد قرن‌ها پناهشان را می‌‌ستانند

دوستش ندارم

ملا‌هایش را دوست ندارم

شاهانش را که تاکسی‌ها هنوز و همیشه برایشان فاتحه میخوانند، دوست ندارم

ملا‌های من یک وجبند و عبایشان روی زمین می‌‌کشد، از توی شمعدانی‌ها بیرون می‌‌آیند و قطار قطار صف می‌‌کشند، کتاب به دست با اخم کوچک جبینشان

ملاها‌های من نصر الدینند، نصر دینند، پیروزی مخوف دین

گول زنانگی وطنم را نخورید

نه اینکه بگویم فاحشه است اما کم کم زنیست با بساط مردانگی که زنده و سرحال خودش را زیر پایم به موش مردگی زده است

زمستانش اینجاست

زمستانی که دوستش ندارم

که با برفش، شهوت فساد انگیز تنم را خیس و آسمان را خشکتر و خشکتر می‌‌کند

بهش بگویید وطن بهارم است

سبزی سبزه زارم است

بهش بگویید دوستش ندارم

و قلبم را هرگز و هرگز دستش نمیگذارم

بهش بگویید ناکس پس بده به من زنانت را

پس بده به من زنانگی‌ام را

پس بده به من زمانم را ، زمانم را، زمانم را، زمانم را، زمانم را، زمانم را

9 comments:

touche' said...

geryam gereft :((

Shine said...

all and all I think we might change the way we think once we are away, or at least after a while being away.

Unknown said...

khaneh amma daste saheb khaneh nist...

touche' said...

mikhastam hamino begam, wait till you are away, all i wanna do is come home, all you wanna do is leave home, khaneh ham ke khaneh nist...

Anonymous said...

All Days I Dream About Home
A.D.I.D.A.H , Dream About A Perfect Country , Is it possible that my dreams come true? Anum Jan Love the new style of your poems

خاله زنک said...

man vatanam ra doost daram... aslan har rooz sobh delam baraye khane tang mishavad, zohr ha ham delam tang mishavad, va bad az zohr ha delam az hamishe tangtar mishavad, va vaghty ke mikhbam ham, dobare sobh vaghty bidar mishavam, mibinam ke delam hanooz tang ast!

ایمان. خلیفه said...

م م م م . این شعر را دوست داشتم. وبقیه ی نوشته ها را هم یک بار می ایم سر دل راحت می خوانم. نه الان که سرگیجه دارم.

Bingala said...

Does anybody like the unlikables here? unbearable.
---
shui touche'

ایمان.الف.خلیفه said...

آخیش! یک دل سیر مطلب خواندیم.
انجز انجز انجز وحده، نسترن نسترن نسترن عبده...اه!