رنج کودکی ما پیچهای چالوس را صدا می کند
پژوی سفید دنده کنار فرمانمان از آسمان آبی ابری می گیرد تا پیاده شویم روی کوهها، با درختها تاج شاه بکاریم
تنمان درد رامسر
جیرجیرکهای مرده کنار بشقاب چلوکباب در باغچه با صفا
آقا جون در سکوت دوغ می نوشد از تنگ گلی] بازی]
بازی با بره های سفید و گربه های سبز
بازی با اولد سانگ
وزخم گرد زانویم که کیف می کند از چغری در همان روزهای اول بهار
.
.
.
تونلهای چالوس را می شمارم
کاجهای کوه مادرم را می شمارم
ساعتهای توقف در کندوان را می شمارم
گریه هایم را ، اضطرابم را، سکوت بین خرو پفهای پدرم را می شمارم
هر جرعه این هوای خیس و چموش را – که باد می دهد مجراهای بینی ام را – می شمارم
تنها شدنم را در بهار تابستان پاییز زمستان ، فروردین تیر مهر دی ، اردیبهشت مرداد آبان بهمن.. می شمارم
.
.
.
امروز تکراری می گویم
تکراری در کوچه های این بهشت تکراری قدم می زنم
تکراری قلبم هوس رامسر و کوی پونه می کند و آهنگهای گریه دار کاست تویوتا ی کورونای نقره ای
و تکراری تنها شدنم را در بهار تابستان پاییز زمستان ، آوریل ژوئن نوامبر ژانویه ، می ژولی فوریه.. می شمارم
بهمن 1388
Perth
10 comments:
taze ham darde man shodi..ghashange!
welcome to my world !
مرسی. مرسی. عالی بود. به ویژه لته ی اول رو خیلی دوست دارم. (پس اینه جریان کورونای نقره ای؟ اتفاقا ماشین محبوب من هم کورولای یشمی ای بود که 10 سال پیش پدرم داشت....)
thanks!
آره کورونای نقره ای اولین ماشینم بود ولی خوب قدیمها تو چیزهایی که می نوشتم شخصیت کورونا وجود داشت. از اون ور سیلو کورونا معنی هاله نقره ای میده که قشنگه
روناک وبلاگت یه چیزای عجیب غریبیه!
نمیدونم چرا اینجوری شده تمام پستهام پاک شده !!!
فرقی هم نمیکند . قانون زندگی این تکرار نشدنی هاست . تکرار شدهها هم تمام می شوند مثل ژولی و ژانویههایت
نه توپ بزرگ قرمزی مانده نه هما و نه هاله
Gholam jan, khob dast farmoonet bad bood dige...;)))) vali avazesh kheili khoob minvisi azizam...I envy you.
من به روزم
Ey baba , Anum jan chi begam! Ham delam tang shodeh va ham nashodeh! Khodet behtar miduni!
Post a Comment